به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، آیت الله علیدوست امروز در افتتاحیه همایش بین المللی «ظرفیت شناسی اصول فقه در حل مسائل نوپدید با رویکردی مقارن» که به همت پژوهشکده فقه و حقوق دفتر تبلیغات اسلامی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، گفت: ضرورت تغییر ساختار اصول فقه موجود و ضرورت توسعه اصول فقه و نوشتن دفتر دوم و سوم برای اصول فقه از جمله مباحث بسیار مهمی است که در توعسه علم اصول باید به آن توجه کرد.
وی با اشاره به اهمیت ساختار سازی در علم اصول عنوان کرد: باید ساختار جدیدی ایجاد کرد و مسایل دفتر دوم وسوم را به این ساختار اضافه کرد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان کرد: دعوی ما این است که علم اصول فقه نیازمند توسعه است. ساختار سازی برای توسعه علم اصول یک ضرورت است.
وی گفت: امروزه برخی از زوائد علم اصول سخن می گویند و برخی نیز بر توسعه اشکال آن تأکید دارند. ولی این مباحث هرچه هست قطعا بر توسعه این علم از جمله پیشرفت و تنقیه آن اثر گذار است و به زبان بهتر می تواند آن را به علم ساختارمندتری مبدل کند.
علیدوست بیان کرد: ریشه های علم اصول و ساختار آن را می بایست به دلیل دانش مدار بودن آن بررسی شود و ابواب نوپدید آن نیز با در نظر گرفتن ابعاد و لایه های این علم استخراج شود.
وی با اشاره به نحله ها و ساختارسازی که از دوران شیخ سیدمرتضی و تا شیخ طوسی و محقق خراسانی پدید آمد گفت: ساختار مشهور محقق خراسانی اشکالات و ملاحضاتی در پی دارد که از جمله آنها می توان به فقدان یک محور مشخص در ساختار اصول فقهی که ایشان در کتابش آن را به رشته تحریر درآورد اشاره کرد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: دوم اینکه مسایل مختلف دیگری نیز وجود داشت که می توانست به عنوان منابع شکل دهنده این علم مطرح باشد از جمله بحث در زمینه عقل و اجماع و عرف و مصلحت و قرآن و سنت نیز وجود دارد که می توانست در این کتاب مورد مداقه بیشتر قرار گیرد.
وی گفت: حاصل آنچه گفته شد را می تواند در عناوینی چون لزوم تغییر ساختار سازی اصول فقه و بارگزاری مسایل حول محور معین و آوردن مسایل موجود در متون اصولی است ونگاشتن جمع کتاب فقهی و همچین آوردن مسایل جدید از جمله عرف و مصلحت و مقاصد وشریعت و اجتهاد و تقلید و تجیمع آنهابا هم بیان کرد.
عضو جامعه مدرسین با اشاره به اهمیت توسعه مبانی بیان راهکارهای مبین شریعت گفت: از دیگر مباحث می توان به مباحث مرتبط به تبیین شریعت از منظر معصومین و بیان شرایع از منظر حضرات معصومین از دیگر امور مهمی است که باید موردتوجه قرار گیرد و کتبی در این عرصه به رشته تحریردرآید.
وی گفت: از امور مهم دیگر آن است که علم فقه و فقیه باید به اسکتشاف شریعت بین اصول و مبانی فقهی بین امامیه و اهل سنت بپردازد. درواقع کشف اشتکشاف شریعت مهمترین کار علم فقه است و باید در این راستا علم لغت و رجال و حدیث و فهم عرف مردم را بداند.
آیت الله علیدوست یادآورشد: اصول دارای جایگاه خاصی در فقه است. قبل از هرچیزی تعیین محور برای مسایل اصول فقه لازم است تا پس از آن مسایل جدید، گرد محور اصلی شکل گیرند. اجرای این دوایر مسایل، موجب ایجاد ساختار اصول فقه می شود.
وی گفت: پس از تعیین محور باید مباحثی که از آن صحبت می شود در اصول فقه قرار گیرد. ماهیت شریعت و مقررات و مجهولات در آن باید جای گیرد. یعنی باید مشخص شود که آیا مباحثی چون مصالح و مفاسد در کجای این اصول جای می گیرد.
استاد حوزه علمیه افزود: مباحثی چون مقاصد الشریعه و علل الشرایع به ما می آموزد که نصوص دینی از جمله مبینات شریعت و احکام و مبین مقاصد شریعت است و اصولیون در اسناد مبین احکام تحقیق می کنند.
وی گفت: شریعت اسلامی تمام شئون بشریت رادر خود جای داده است. بحث در خصوص مصداق و موضوع و متعلقاتش از جمله عوامل موثر روی استنباط است. زمان و مکان و فرهنگ و امورات مرتبط به آنها از جمله مسایل موثر روی استنباط است. بحث ما این است که برای ساختار مند کردن این مباحث، آنها باید حول یک محور اصلی جمع شوند تا ما را با به یک ساختار رهنمون سازند.
آیت الله علیدوست یادآورشد: بحث از اسناد کشف محوردیگری است که می تواند دوایر مرتبط به علم اصول را کامل کند. بحث در خصوص مصالح، بنای عقلا و عادت و اجتماع و سنت و نصوص مبین مقاصد شریعت و عام و خاص و مطلق و مقید و.. در بحث های دیگری است که در این زمینه وجود دارد.
وی گفت: حضرات معصومین شئون متعددی داشتند از جمله آنکه آنها حاکم و مبین شریعت هستند. این امور و ارتباط آن با اصول فقه باید در نظرفته شود زیرا ما به دنبال رسیدن به فقه اهل بیتی و شیعی هستیم و حتما باید امورات مرتبط به ائمه را مد نظر قراردهیم.
وی اظهارکرد: حلقه سوم تعارض مستندات است که شامل تعارض اولیه و مستقر است. مدیریت ادله از جمله هنرهای یک فقیه است. حلقه چهارم نسبت محور اصلی بحث روی اصول عملیه است.
استاد حوزه علمیه گفت: محور اصول فقه با چهار دایره احاطه شده است. کل این دایره ها مباحث مناسبی است. اصطلاحاتی چون مناسبات حکم و موضوع، القای خصوصیت، شم فقاهت، تنقیه منات از جمله اموری است که در این زمینه باید در حوزه استنباط به آن توجه کرد.
وی با بیان اینکه ملاحظه اول فقدان تبیین نقطه مرکزی مشترک و جامع بین همه مسائل دانش در این ساختار است ادامه داد: می دانیم که علم اصول به اقتضای دانش بودن نیاز به اهداف معین دارد و نیل به این اهداف نیازمند محوری معین برای طرح مسائل است که آن محور می تواند یک موضوع مشخص و یا غرض معین باشد.
عضو جامعه مدرسین بیان داشت: ملاحظه دوم فراگیر نبودن آن نسبت به مسائل مختلفی است که در علم اصول مطرح می شود و گاهی در مباحث علم اصول، مسائلی مطرح می شود که برخی گمان می کنند به مقدار لازم بیان شده است در حالی که در لابلای مباحث فروعی دیده می شود که بحث کردن از آنها برای ارائه روش استنباط لازم است اما حد و مرز مشخصی برای آنها تعیین نشده است بنا بر این این گونه موارد نیاز به بحث و تکمیل دارد.
آیت الله علیدوست گفت: ملاحظه سوم توجه نشدن به وظیفه تبیین کنندگان شریعت بوده و منظور این است که در ابلاغ شریعت الهی همه آنهایی که تبیین کننده شریعت هستند وظیفه ای در این رابطه داشته اند.
وی خاطرنشان کرد: در نتیجه لازم است است یک جایی از اصول فقه درباره آنچه بر عهده آنها بوده است بیان شود تا بر اساس آن راه استنباط احکام الهی باز شود و با این سه نوع ملاحظه، لازم است ساختار اصول فقه مطالعه گردد و تحول تکامل آفرین در آن ایجاد شود.